نامیزانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ان، غیردقیق، نادرست، ناصحیح جامع، کلی، عام سمبلشده لَنگ، نامتعادل، تنظیم نشده، ناکوک، نامرتب، ناهماهنگ
ناموزونلغتنامه دهخداناموزون . [ م َ / مُو ] (ص مرکب ) ناسنجیده . مخالف . ناساز. (آنندراج ). ناهنجار. ناهموار. زمخت : عیسی دورانم و این کور شد دجال من قدر عیسی کی نهد دجال ناموزون کور؟ خاقانی .و خاطرش
نامیزانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال انی، نادرستی، نادقیقی، عدم دقت کلیگویی، عمومیت بیدقتی، غفلت
نامیزانیimbalanceواژههای مصوب فرهنگستانتوزیع غیریکنواخت جِرم در مجموعۀ چرخ و تایر حول محور چرخش تایر
بههم ریختهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ته، کجومعوج، متلاطم، پریشان، نابهسامان، داغان، نامنظم، آشفته، درهم، بینظم، نامتقارن، لَنگ، نامتعادل، نامیزان
دراشتباهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال شتباه، غافل، پرت، ناوارد، ناآگاه، بیخبر، خرافاتی، متوهم جایزالخطا، خطاکننده، نامیزان، بیخرد فریفته، گولخورده، فریبخورده، گمراهشده، گمراه ولمعطل، امیدوار بیجهت
نامیزانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال انی، نادرستی، نادقیقی، عدم دقت کلیگویی، عمومیت بیدقتی، غفلت
نامیزانیimbalanceواژههای مصوب فرهنگستانتوزیع غیریکنواخت جِرم در مجموعۀ چرخ و تایر حول محور چرخش تایر