ناهماهنگیanharmonicityواژههای مصوب فرهنگستانخصوصیتی در نوسانهای مکانیکی که نیروی بازگرداننده در آنها با جابهجایی رابطهای غیرخطی دارد
ناهماهنگدیکشنری فارسی به انگلیسیdisharmonious, dissonant, incongruous, inconsistent, inharmonious, uncoordinated
ناهماهنگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی هنگ، ناهنجار، ناسازگار، دلخراش، خارج ازنُت، آبنکشیده، نابههنجار، ناجور، ناکوک، غرنده
ناهماهنگیِ شناختیcognitive dissonance, dissonance theoryواژههای مصوب فرهنگستانوجود دو فکر یا نگرش ناهماهنگ یا وجود فکر یا نگرشی ناهماهنگ با رفتار شخص