ناهماهنگیِ شناختیcognitive dissonance, dissonance theoryواژههای مصوب فرهنگستانوجود دو فکر یا نگرش ناهماهنگ یا وجود فکر یا نگرشی ناهماهنگ با رفتار شخص
ناهماهنگدیکشنری فارسی به انگلیسیdisharmonious, dissonant, incongruous, inconsistent, inharmonious, uncoordinated
هماهنگی شناختیcognitive consonanceواژههای مصوب فرهنگستاندر نظریة ناهماهنگی شناختی، موقعیتی که در آن دو عنصر شناختی با یکدیگر همخواناند