ناوی شصتلغتنامه دهخداناوی شصت . [ ش َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گور بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت ، در 52 هزارگزی جنوب شرقی ساردوئیه و 14 هزارگزی جنوب راه مالرو ساردوئیه به دارزین واقع است و 12</sp
وسیلۀ کمکناوبریnavigational aid, navaidsواژههای مصوب فرهنگستانهر دستگاه یا افزاره یا نقشهای که در ناوبری به ناوبر کمک میکند
نوهنرart nouveau (fr.), modern styleواژههای مصوب فرهنگستانجریان هنری در اواخر قرن نوزدهم که با تأثیر از اشکال گیاهی و گرایش به خطوط مواج و منحنی، نخست در هنرهای تزیینی و سپس در هنرهای دیگر به وجود آمد
ناویلغتنامه دهخداناوی . (ص نسبی ، اِ) سربازی که در خدمت نیروی دریائی است . (از لغات فرهنگستان ). رجوع به ناو به معنی کشتی جنگی شود.
ناویلغتنامه دهخداناوی . (ص نسبی ، اِ) سربازی که در خدمت نیروی دریائی است . (از لغات فرهنگستان ). رجوع به ناو به معنی کشتی جنگی شود.
دشناویلغتنامه دهخدادشناوی . [دَ وی ی ] (ص نسبی ) منسوب به دشنی ، که شهری است در مصر. (از ناظم الاطباء). رجوع به دشنی و دشنائی شود.
چشمه ناویلغتنامه دهخداچشمه ناوی . [ چ ِ م َ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش ایوانکی شهرستان دماوند که در 6 هزارگزی جنوب باختری ایوانکی واقع است . و 280 تن سکنه دارد. محصول این آبادی غلات ، خربزه و لبنیات است و شغل اهالی زراعت ، گله داری
زناویلغتنامه دهخدازناوی . [ زَ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به زنا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زنوی .(منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به زنا و زنوی شود.
شهاب الدین حناویلغتنامه دهخداشهاب الدین حناوی . [ ش ِ بُدْدی ن ِ ح َن ْ نا ] (اِخ ) معروف به شیخ امام سخاوی . اوراست : المقدمة الحناویة، در نحو. (از کشف الظنون ).