ابعاد نهاییfinished size, neat size, finished measure, net measure, net size, target sizeواژههای مصوب فرهنگستانابعاد چوب پس از ماشینکاری
سحابی نِی ـ آلنNey-Allen Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانچشمۀ گستردهای از گسیل فروسرخ که در سحابی جبار و در نزدیکی ذوزنقه واقع شده است
کِهکِشَندneap tideواژههای مصوب فرهنگستانپایینترین گسترۀ کشندی ماهانه، در زمان تربیع ماه و هنگامی که اثر ماه، اثر خورشید را خنثی کند
رأی نامخوانroll-call vote, roll-call voting, roll call/ rollcall/ roll-call/ roll calls, vote by yeas and nays, yeas and nays, yea-and-nay rollcall, call of the voteواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رأی شمارشی که در آن هر رأیدهنده با خوانده شدن نامش رأی خود را اعلام میکند و به نام او ثبت میشود
نایبانلغتنامه دهخدانایبان . (اِ مرکب ) نگهبان غار، چرا که نای به معنی غار آمده است . (آنندراج ). || نوازنده ٔ نای . || کبوتر. (ناظم الاطباء).
نایلغتنامه دهخدانای . (اِ) نیی باشد که مطربان نوازند و به عربی مزمار خوانند. (برهان قاطع). چوبی میان تهی که آن را می نوازند. (آنندراج ). نی که آن را نوازند. (غیاث اللغات ). نی نوازندگی . (فرهنگ نظام ). نی باشد که می نوازند. (انجمن آرا). نی باشد که مطربان نوازند. (ناظم الاطباء) (جهانگیری ). ا
نایافتنیلغتنامه دهخدانایافتنی . [ ت َ ] (ص لیاقت ) که یافتنی نیست . غیرقابل حصول . محال . ممتنعالحصول : اگر خواهی ترا دیوانه سار نشمرند آنچه نایافتنی است مجوی . (قابوسنامه ).
نایابلغتنامه دهخدانایاب . (ن مف مرکب ) چیزی که بغایت کم یافته شود. (آنندراج ). نادر. کمیاب . چیزی که یافت نشود. چیزی که میسر نگردد و موجود نشود. چیزی که قابل یافتن نباشد. (ناظم الاطباء). یافت ناشدنی : دو چشم مرد را از کام نایاب گهی بی خواب دارد گاه پرآب . <p
نایابانلغتنامه دهخدانایابان . (ص مرکب ) نابونده . ناموجود. معدوم : اعدام ؛ نایابان گردانیدن چیزی . (زوزنی ).