لغتنامه دهخدا
نأناءة. [ ن َءْ ن َ ءَ ](ع مص ) خورش نیکو دادن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): نأناء فلاناً؛ احسن غذائه . (المنجد). || بازداشتن . (منتهی الارب ). بازداشتن کسی را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نهی کردن و بازداشتن کسی را از کاری که میخواهد بکند. (از المنجد). || سست ر