ناپایالغتنامه دهخداناپایا. (نف مرکب ) که نپاید. که پاینده نیست . گذرا. فانی . غیرثابت . که گذران است و دائمی نیست . مقابل پایا به معنی ابدی و ثابت و باقی .
ناپایادیکشنری فارسی به انگلیسیephemeral, evanescent, fleeting, flimsy, impermanent, pro tempore, resistless, transitory, volatile
ابعاد نهاییfinished size, neat size, finished measure, net measure, net size, target sizeواژههای مصوب فرهنگستانابعاد چوب پس از ماشینکاری
سحابی نِی ـ آلنNey-Allen Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانچشمۀ گستردهای از گسیل فروسرخ که در سحابی جبار و در نزدیکی ذوزنقه واقع شده است
کِهکِشَندneap tideواژههای مصوب فرهنگستانپایینترین گسترۀ کشندی ماهانه، در زمان تربیع ماه و هنگامی که اثر ماه، اثر خورشید را خنثی کند
رأی نامخوانroll-call vote, roll-call voting, roll call/ rollcall/ roll-call/ roll calls, vote by yeas and nays, yeas and nays, yea-and-nay rollcall, call of the voteواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رأی شمارشی که در آن هر رأیدهنده با خوانده شدن نامش رأی خود را اعلام میکند و به نام او ثبت میشود
شارش ناپایاunsteady flowواژههای مصوب فرهنگستانشارشی که در آن دستکم یکی از ویژگیهای شاره با زمان تغییر میکند
ارتعاش شارشزادflow-induced vibrationواژههای مصوب فرهنگستانارتعاش القاشده به یک جسم ناشی از شارش ناپایا
unstablerدیکشنری انگلیسی به فارسیunstabler، بی ثبات، متزلزل، نا پایدار، نااستوار، لرزان، ناپایا، بی پایه، زود گذر
شارش ناپایاunsteady flowواژههای مصوب فرهنگستانشارشی که در آن دستکم یکی از ویژگیهای شاره با زمان تغییر میکند