ناکدانفرهنگ فارسی معین[ انگ . ] (ص .) حالت مشت زنی که در اثر ضربات حریف به زمین افتد ولی تا شمردن ده ثانیه برخاسته و به مبارزه ادامه می دهد. مق ناک اوت .
ناکدونلغتنامه دهخداناکدون . [ دَ / دُو ] (اِ) مارچوبه . (ناظم الاطباء). عودالحیة، به زبان هندی . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
پنکیدنلغتنامه دهخداپنکیدن . [ پ ِ دَ ] (مص ) در فرهنگ شعوری (ج 1 ص 260). بمعنی با خود سخن گفتن و حدیث نفس آمده است و مجعول است .