گنبدانلغتنامه دهخداگنبدان . [ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خدابنده لواز بخش قروه ٔ شهرستان سنندج که در 26000گزی جنوب خاور گل تپه و 7000گزی خاور راه شوسه ٔ همدان به بیجار واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه اش <span class=
گنبدانلغتنامه دهخداگنبدان . [ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هریس بخش مرکزی شهرستان سراب که در 2000 گزی خاور سراب و 1000 گزی راه شوسه ٔ سراب به تبریز واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه اش 330</
ناآبادانلغتنامه دهخداناآبادان . (ص مرکب ) ناآباد. غیرمعمور. ویرانه . مقابل آبادان .رجوع به آبادان شود. || متروک . بی رونق .
نبذانلغتنامه دهخدانبذان . [ ن َ ب َ ] (ع مص ) جنبیدن رگ . نبذ. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ).جَستن رگ . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به نبذ شود.
نبضانلغتنامه دهخدانبضان . [ ن َ ب َ ] (ع مص ) جنبیدن رگ . (آنندراج ).جستن رگ . (دهار) (المصادر زوزنی ). ضربان . ضربان رگ .زدن نبض . (یادداشت مؤلف ). نبض . رجوع به نبض شود.