نبحاءلغتنامه دهخدانبحاء. [ ن َ ] (ع ص ) آهو ماده ٔ بابانگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ماده آهوی بابانگ . (ناظم الاطباء). ماده آهوی بانگ زن . الصیاحة من الظباء. (معجم متن اللغة).
نبهاءلغتنامه دهخدانبهاء. [ ن ُ ب َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نَبِه . رجوع به نبه شود. || ج ِ نَبَه ، بمعنی فطن و زیرک و ذونباهة. رجوع به نبه شود.