نبصاءلغتنامه دهخدانبصاء. [ ن َ ] (ع ص ) کمان بابانگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
نبشیلغتنامه دهخدانبشی . [ ن َ ] (ص نسبی ، اِ) در اصطلاح بنایان ، کاشی یا آجری که ملتقای دو سطح آن زاویه ٔ قائمه تشکیل ندهد بلکه بوسیله ٔ سطح کم عرض دیگری دو سطح آن به هم پیوندد. آجری که لبه ٔ تیز نداشته باشد.
نبشیفرهنگ فارسی معین(نَ) (ص نسب .) 1 - هر چیز نبش دار. 2 - آجر یا کاشی که لبة تیز نداشته باشد. 3 - تیرآهن .