لغتنامه دهخدا
ایدر. [ دَ ] (اِ، ق ) پهلوی «اتر» به معنی اینجا. مقایسه شود با سانسکریت «اترهی » . (از حاشیه ٔ برهان قاطعچ معین ). اینجا. (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ) (غیاث اللغات ). اینجا. در اینجا. (ناظم الاطباء) : کان تبنگو کاندر آن دینار بودآن ستد ز ایدر که