نجمالدینفرهنگ نامها(تلفظ: najmoddin) (عربی) ستاره دین ؛ آن که در دینداری و آگاهی به اصول و فروع دین چون ستارهای درخشان و نمایان است ؛ (در اعلام) نام چند تن از مشاهیر در تاریخ از جمله نَجمالدین کبری عارف مشهور قرن هفتم هجری قمری .
نجم الدینلغتنامه دهخدانجم الدین . [ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) عمربن محمدبن سمرقندی ، ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوحفص و مشهور به نسفی . رجوع به نسفی شود.
نجم الدینلغتنامه دهخدانجم الدین . [ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) احمدبن ابوبکر محمد نخجوانی . وی شارح اشارات و قانون ابن سیناست . جز این از حال وی اطلاعی نیست . رجوع به ریحانةالادب ج 4 ص 168 و روضات الجنات ص 77<
نجم الدینلغتنامه دهخدانجم الدین . [ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) فلکی شروانی ، ملقب به نجم الدین . رجوع به فلکی شروانی شود.
نجم الدینلغتنامه دهخدانجم الدین . [ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) احمدبن علی بن الرفعه . وی بر کتاب الوسیط غزالی شرحی نوشته است در 60 مجلد بنام المطلب . رجوع به غزالی نامه ص 234 شود.
قزوینیلغتنامه دهخداقزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) نجم الدین دبیران . رجوع به دبیران (نجم الدّین ...) شود.
شیخ نجم الدینلغتنامه دهخداشیخ نجم الدین . [ ش َ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به نجم الدین (شیخ ...) شود.
اسفزاریلغتنامه دهخدااسفزاری . [ اَ / اِ ف َ / ف ِ] (اِخ ) نجم الدین یوسف . رجوع به نجم الدین ... شود.