لغتنامه دهخدا
نجیع.[ ن َ ] (ع اِ) برگهای خشک کوفته که بر آن آرد و آب پاشیده شتران را خورانند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || خون که به سیاهی زند، یا خون شکم خاصة. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). خون سیاه . (مهذب الاسما). خون اندرون بدن خاصه ، و خون سیاه