نخواستنیلغتنامه دهخدانخواستنی . [ن َ خوا / خا ت َ ] (ص لیاقت ) نامطلوب . نامطبوع . که خواستنی نیست . مقابل خواستنی . رجوع به خواستنی شود.
ناخواستهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی واسته، دعوت نشده علیالسویه، فاقد اهمیت یا ارجحیت، بیاهمیت بی اختیار نخواستنی، غیر جاذب، مکروه ناشايسته، فاقد شرايط (صلاحیت) لازم، غيرقابلقبول، انتخاب نشده، مردود ناشیاز غفلت، واگذاشته