ندانستهلغتنامه دهخداندانسته . [ ن َ ن ِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نادانسته . مقابل دانسته . رجوع به دانسته شود. || نشنیده . پی نبرده . نفهمیده : بگفتا خموش ای برادر بخفت ندانسته بهتر که دشمن چه گفت . سعدی .</p
inadvertencyدیکشنری انگلیسی به فارسیبی ادب بودن، غفلت، بی توجهی، بی ملاحظگی، سرسری، سهو، عدمتعمد، عدمتوبه، ندانستگی
inadvertenceدیکشنری انگلیسی به فارسیناامیدی، سهو، بی توجهی، عدمتوبه، بی ملاحظگی، ندانستگی، غفلت، عدمتعمد، سرسری
inadvertencesدیکشنری انگلیسی به فارسیناکامی ها، سهو، بی توجهی، عدمتوبه، بی ملاحظگی، ندانستگی، غفلت، عدمتعمد، سرسری
inadvertenciesدیکشنری انگلیسی به فارسیبی تفاوتی، غفلت، بی توجهی، بی ملاحظگی، سرسری، سهو، عدمتعمد، عدمتوبه، ندانستگی
اهمالدیکشنری عربی به فارسیناديده گرفتن , اعتنا نکردن , عدم رعايت , سهو , بي ملا حظگي , ندانستگي , بي توجهي , غفلت , غير عمدي , عدم تعمد , فروگذاري , فروگذار کردن , اهمال , مسامحه , غفلت کردن , قصور , فراموشکاري , فرو گذاشت