ینددلغتنامه دهخدایندد. [ ی َ دَ ] (اِخ ) مدینه ٔ نبی (ص ). (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نام مدینةالرسول . یثرب . (یادداشت مؤلف ). رجوع به یثرب و مدینه شود.
نددلغتنامه دهخداندد. [ ن َ دَ ] (ع ص ) ابل ندد؛ شتران پراکنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
نذیذلغتنامه دهخدانذیذ. [ ن َ ] (ع اِ) آنچه از بینی یا دهن برآید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || (مص ) کمیز انداختن و شاشیدن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). شاشیدن یا بیرون آمدن نذیذ. (المنجد).
ندیدلغتنامه دهخداندید. [ ن َ ] (ع اِ) مانند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (دهار). همتا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (مهذب الاسماء). ند. (اقرب الموارد). نظیر. (غیاث اللغات ). شبیه . عدیل . مثل . ج ، نُدَداء، انداد : شمه ٔ خلق
ندیدلغتنامه دهخداندید. [ ن َ ] (ن مف مرکب ) نادیده . ندیده .نوکیسه . تازه به عرصه رسیده . رجوع به ندیده و نیز رجوع به ندیدبدید شود. || (مص مرخم منفی ، اِمص ) ندیدن . مقابل دید به معنی دیدن . || انکار. عدم قبول . عدم رغبت . بی عنایتی . (یادداشت مؤلف ).- چشم ندیدش به کسی ا
نددلغتنامه دهخداندد. [ ن َ دَ ] (ع ص ) ابل ندد؛ شتران پراکنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
نددلغتنامه دهخداندد. [ ن َ دَ ] (ع ص ) ابل ندد؛ شتران پراکنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
حفنددلغتنامه دهخداحفندد. [ ح َ ف َ دَ ] (ع ص ، اِ) خداوند مال نیک قیام کننده ٔ به آن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
علنددلغتنامه دهخداعلندد. [ ع َ ل َ دَ ](ع ص ) اسب قوی . || (اِ) چاره ، یقال : ما لی عنه علندد و معلندد؛ ای بدّ. (از اقرب الموارد).
معلنددلغتنامه دهخدامعلندد. [ م ُ ل َ دَ / م ُ ل َ دِ ] (ع اِ) چاره و گریز و یقال مالی عنه معلندد؛ ای بُدّ. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المیحط). چاره و گریز. (آنندراج ).
معلنددلغتنامه دهخدامعلندد. [ م ُ ل َ دِ ] (ع ص ) زمینی که در آن نه آب باشد و نه چراگاه . (ناظم الاطباء) .
کنددلغتنامه دهخداکندد. [ ک ُ دُ ] (اِ) جای خوابی که از چوب یا کلوخ برای باز سازند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || زنبورخانه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).