لغتنامه دهخدا
ندس . [ ن َ ] (ع ص ) مرد زیرک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فَهِم . (اقرب الموارد). نَدُس . نَدِس . (منتهی الارب ). || آنکه به سرعت بشنود آواز خفی را. (اقرب الموارد). آنکه سبک بشنود آواز خفی را. (منتهی الارب ). || (اِ) آواز خفی . (از اقرب الموارد). || (مص ) بر زمین زدن کسی را.