لغتنامه دهخدا
نرش . [ ن َ ] (ع مص ) به دست گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). عن ابن درید. و عندی [ مجدالدین ] انه تصحیف اذ لیس فی کلامهم راء قبلها نون . (از منتهی الارب ). ابن درید آورده و گوید درستش نمیدانم . (از اقرب الموارد). || (اِ) جای روییدن عرفط. (ناظم