نرمادهلغتنامه دهخدانرماده . [ ن َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) خنثی . (بحر الجواهر) (ناظم الاطباء). آنکه آلت مردان و زنان هر دو را دارا باشد. (ناظم الاطباء) : همچو خنثی مباش نرماده یا همه سوز باش یا همه ساز. سنائی .<
نرمادهفرهنگ فارسی معین(نَ دِ) (اِمر.) دوجنسی ، موجود زنده ای که قادر به تولید هر دو نوع سلول جنسی نر و ماده باشد.
نرمودهلغتنامه دهخدانرموده . [ ن َ دَ / دِ ] (اِ) نرمود. بادپیچ . (ناظم الاطباء). نرموله . (از فرهنگ شعوری ص 395). رجوع به نرموره شود.
نرماده 2hermaphroditeواژههای مصوب فرهنگستانموجودی که بهطور طبیعی هر دو اندام تناسلی نر و ماده را داراست و میتواند هم زامه و هم تخمک پدید آورد
نرمادهریختgynandromorph, gynanderواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت ژنی نادری که در آن پارچینی از بافتهای نر و ماده در یک فرد وجود دارد
نرمادگیلغتنامه دهخدانرمادگی . [ ن َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) نرماده بودن . خنثی بودن . صفت نرماده . رجوع به نرماده شود. || (اِ مرکب ) چیزهائی که بدان قفل بسته شود و آن را در عرف هند جهر گویند. (آنندراج ). چفت رزه ٔ در. (ناظم الاطباء) :
نرماده 2hermaphroditeواژههای مصوب فرهنگستانموجودی که بهطور طبیعی هر دو اندام تناسلی نر و ماده را داراست و میتواند هم زامه و هم تخمک پدید آورد
نرمادهریختgynandromorph, gynanderواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت ژنی نادری که در آن پارچینی از بافتهای نر و ماده در یک فرد وجود دارد
نرمایهلغتنامه دهخدانرمایه . [ ن َ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) نرماده . رجوع به نرماده شود. || (اِ مرکب ) نوعی شتر بزرگ جثه . (یادداشت مؤلف ).
مادهـ دوپایهgynodiociousواژههای مصوب فرهنگستانویژگی گیاهانی که گلهای ماده و نرمادۀ آنها بر روی پایههای مختلف قرار دارند
مادهـ یکپایهgynomonoeciousواژههای مصوب فرهنگستانویژگی گیاهانی که گلهای ماده و نرمادۀ آنها بر روی یک پایه قرار دارند
نرـ دوپایهandrodioeciousواژههای مصوب فرهنگستانویژگی گیاهانی که گلهای نر و نرمادۀ آنها بر روی پایههای مختلف قرار دارند
نرماده 2hermaphroditeواژههای مصوب فرهنگستانموجودی که بهطور طبیعی هر دو اندام تناسلی نر و ماده را داراست و میتواند هم زامه و هم تخمک پدید آورد
نرمادهریختgynandromorph, gynanderواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت ژنی نادری که در آن پارچینی از بافتهای نر و ماده در یک فرد وجود دارد