نرمخوفرهنگ مترادف و متضادپاکیزهخو، خوشاخلاق، خوشخو، خوشخو، شفیق، معتدل، معتدل، ملایم، مهربان، نیکخوی ≠ تندخو
تواضعفرهنگ مترادف و متضاد۱. افتادگی، خاکساری، خشوع، خضوع، خفض جناح، شکستهنفسی، فروتنی، نرمخویی ≠ تفرعن ۲. فروتنی کردن، خاشع بودن، خاضع بودن ≠ تفرعن ورزیدن، تکبر کردن، کبر ورزیدن
رفرملغتنامه دهخدارفرم . [ رِ فُرْ ] (فرانسوی ، اِ) تغییر اوضاع و تشکیلات بنگاه ، اداره ، شهر، کشور، مذهب و غیره . (فرهنگ فارسی معین ). اصلاحات . || رفرم یا رفرماسیون ، اصلاح دینی . در نیمه ٔ اول قرن 16 م . از مهمترین نهضتهای دینی که در تاریخ دنیا مشهور است رو