نزدیکبینی پیشروندهprogressive myopiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نزدیکبینی که به طرز نابهنجاری در بزرگسالی بهسرعت افزایش مییابد
نزدیک بینیلغتنامه دهخدانزدیک بینی . [ ن َ ] (حامص مرکب ) نزدیک بین بودن . صفت نزدیک بین . رجوع به نزدیک بین شود.
نزدیکبینی انحناییcurvature myopiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نزدیکبینی ناشی از تغییر یا افزایش انحنای سطوح انکساری چشم، بهویژه قرنیه
نزدیکبینی بدخیمmalignant myopia, pernicious myopiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نزدیکبینی که پیامد بیماری وخیم مشیمیه است و به جداشدگی شبکیه و کوری منجر میشود