نسبهلغتنامه دهخدانسبه . [ ن ِ ب َ / ب ِ ] (اِ) رده و رجه ٔ خشتهای دیوارو چینه ٔ دیوار. (ناظم الاطباء). رجوع به نسپه شود.
نیسبهلغتنامه دهخدانیسبه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ) هر مرتبه و رسته و چینه ٔ دیوار گلین که بر روی هم گذارند. (از برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا) (از ناظم الاطباء).
نیسبةلغتنامه دهخدانیسبة. [ ن َس َ ب َ ] (ع مص ) تکاپوی نمودن در سخن چینی میان دو کس . (از منتهی الارب ): نیسب بینهما؛ اقبل و ادبر بالنمیمة و غیرها. (اقرب الموارد). || (اِمص ) نمامی . سخن چینی . (ناظم الاطباء). رجوع به معنی قبلی شود.
نشبةلغتنامه دهخدانشبة. [ ن ُ ش َ ب َ ] (ع ص ) مردی که چون به کاری درآویزد از آن دست نکشد. (ناظم الاطباء) (از المنجد). نُشبَة. (المنجد).
نسیبةلغتنامه دهخدانسیبة. [ ن َ ب َ ] (اِخ ) بنت کعب بن عوف المازنیة الانصاریة، معروف به ام عمارة. از زنان شجاع و نامبردار عرب است . وی به گاه ظهور اسلام به پیغمبر ایمان آورد و در سلک صحابه ٔ وی درآمد و در جنگها شرکت جست و مردانه دوشادوش مسلمانان پیکار کرد. در جنگ احد با آنکه دوازده زخم سنان و