نشان گذاریلغتنامه دهخدانشان گذاری . [ ن ِ گ ُ ] (حامص مرکب )نشانه گذاری . علامت نهادن . رجوع به نشانه گذاری شود.
نشان دارلغتنامه دهخدانشان دار. [ ن ِ ] (نف مرکب ) که علامتی دارد. || علم . سرشناس . که به علامتی نزد همگان معروف است . || مشخص . نمایان . هویدا.- دروغ نشان دار .
شناوۀ نشانگذارdan buoyواژههای مصوب فرهنگستانشناوهای که از آن در عملیات مینروبی برای مشخص کردن مسیر یا منطقۀ مینروبیشده استفاده میشود