نشدنیلغتنامه دهخدانشدنی . [ ن َ ش ُ دَ ] (ص لیاقت ) ناشدنی . محال . ممتنع. ناممکن . (یادداشت مؤلف ). مقابل شدنی . رجوع به شدنی شود.
خوب نشدنیلغتنامه دهخداخوب نشدنی . [ ن َ ش ُ دَ ] (ص لیاقت ) غیرقابل علاج . بیدرمان . (یادداشت بخط مؤلف ).
نشدنیلغتنامه دهخدانشدنی . [ ن َ ش ُ دَ ] (ص لیاقت ) ناشدنی . محال . ممتنع. ناممکن . (یادداشت مؤلف ). مقابل شدنی . رجوع به شدنی شود.
خوب نشدنیلغتنامه دهخداخوب نشدنی . [ ن َ ش ُ دَ ] (ص لیاقت ) غیرقابل علاج . بیدرمان . (یادداشت بخط مؤلف ).
نشدنیلغتنامه دهخدانشدنی . [ ن َ ش ُ دَ ] (ص لیاقت ) ناشدنی . محال . ممتنع. ناممکن . (یادداشت مؤلف ). مقابل شدنی . رجوع به شدنی شود.