ژنسیرلغتنامه دهخداژنسیر. [ ژُ ی ِ ] (اِخ ) رسینیل دوژنسیر. نام ترانه سازی از اهالی فرانسه . مولد پاریس بسال 1839 و وفات بسال 1903 م .
نسرلغتنامه دهخدانسر. [ ن َ ] (اِخ ) نام دوستاره است در فلک موسوم به نسر طایر و نسر واقع. (برهان قاطع) (از منتهی الارب ). در ستاره های ثوابت رصدشده ٔ آسمان دو ستاره است که نسر نامیده شده ، نسر طایرو نسر واقع. (فرهنگ نظام ). که [ آن دو ستاره را ] به فارسی دو شاهین گویند. (ناظم الاطباء) <span c
نسرلغتنامه دهخدانسر. [ ن َ س َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه است ، در 57هزارگزی جنوب شرقی کدکن در دامنه ٔ معتدل هوائی واقع است و 2108 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سار و رودخانه ، محصولش غلات و
نصیرآبادلغتنامه دهخدانصیرآباد. [ ن َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان . رجوع به فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ص 411 شود.
نصیرلغتنامه دهخدانصیر. [ ن َ ] (اِخ ) (میرزا...) ابن میرزا نظام اصفهانی از شاعران قرن یازدهم است و به روایت نصرآبادی در شیراز سکونت داشته است ، او راست :ترک چشمش تا ز مژگان دست بر شمشیر کردحسرت شهد شهادت از حیاتم سیر کرداز سبک روحان گرانجانی به جائی می رسدکرد پروازی اگر پیکان
نصیرلغتنامه دهخدانصیر. [ ن َ ] (اِخ ) (میرزا...) ابن هاشم بیگ تهرانی از شعرای قرن یازدهم است و به روایت نصرآبادی «مدتی به متصدیگری محال خالصه ٔری مشغول بود، بعد از آن محرر دارالانشاء شد بعد از آن وزیر قراباغ شده ، در آن اوقات فوت شد» او راست :زاهد از مجلس چو برخیزد شود هنگامه گرم چون
نصیرلغتنامه دهخدانصیر.[ ن َ ] (اِخ ) نصیرالدین بن غریب شاه درویش دهلوی از شاعران قرن سیزدهم هندوستان است ، در فارسی و اردو اشعاری دارد، وی در نودسالگی در دکن درگذشت . او راست :جلوه پرداز حسن قاتل ماست کشته ٔ تیغ ناز او دل ماست فصل گل در چمن جنون خیز است موح باد صبا سلاسل ماست