نظارت اجتماعcommunity controlواژههای مصوب فرهنگستاننظارتی که اجتماع و افراد آن در قالب سازوکارهای ساختاری بهصورت خودآگاه یا ناخودآگاه بر خود اعمال میکنند
نجارتلغتنامه دهخدانجارت . [ ن ِ رَ ] (ع اِمص ) درودگری . نجاری . (یادداشت مؤلف ). نجارة. رجوع به نجارة شود.
نزارتلغتنامه دهخدانزارت . [ ن َ رَ ] (ع مص ) نزر. اندک شدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به نزارة و نزر شود. || (اِمص ) کمی . اندکی . قلت . (یادداشت مؤلف ).
نظارتلغتنامه دهخدانظارت . [ ن َ رَ ] (ع مص ) نظر کردن و نگریستن به چیزی . (غیاث اللغات ). || مراقبت و در تحت نظر و دیده بانی داشتن کاری . || (اِمص ) نگرانی و دیده بانی به سوی چیزی . || سرکاری چیزی . مباشرت . || حراست . || شغل ناظر و میر سامانی . (ناظم الاطباء)
نظارت اجتماعیsocial controlواژههای مصوب فرهنگستانفرایندهـایی اجتماعـی که در آنـها رفتار افراد یا گروهها هنجارمند و ضابطهمند میشود
نظارتلغتنامه دهخدانظارت . [ ن َ رَ ] (ع مص ) نظر کردن و نگریستن به چیزی . (غیاث اللغات ). || مراقبت و در تحت نظر و دیده بانی داشتن کاری . || (اِمص ) نگرانی و دیده بانی به سوی چیزی . || سرکاری چیزی . مباشرت . || حراست . || شغل ناظر و میر سامانی . (ناظم الاطباء)
نظارتلغتنامه دهخدانظارت . [ ن َ رَ ] (ع مص ) نظر کردن و نگریستن به چیزی . (غیاث اللغات ). || مراقبت و در تحت نظر و دیده بانی داشتن کاری . || (اِمص ) نگرانی و دیده بانی به سوی چیزی . || سرکاری چیزی . مباشرت . || حراست . || شغل ناظر و میر سامانی . (ناظم الاطباء)
انجمن نظارتلغتنامه دهخداانجمن نظارت . [اَ ج ُ م َ ن ِ ن َ / ن ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یا انجمن نظار شورایی است که در انتخابات مجلس شورای ملی و مجلس سنا و انجمن شهرداری بدعوت فرماندار یا بخشدار هر محل برای نظارت در انتخابات تشکیل میشود.
روانکاوی با نظارتcontrol analysis, supervised analysis,supervisory analysisواژههای مصوب فرهنگستاندرمان روانکاوانهای که کارآموز با نظارت و راهنمایی روانکاو مجرب انجام میدهد