نغمةلغتنامه دهخدانغمة. [ ن َ م َ ] (ع اِ) آواز. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). نَغَمَة. (منتهی الارب ). رجوع به نغمه شود. || نیکوئی صوت در قرائت . (ناظم الاطباء). حسن صوت در قرائت . نَغَمَة. ج ، نغمات . || واحد نَغم . (از اقرب الموارد). رجوع به نغم شود.
نغمةلغتنامه دهخدانغمة. [ ن ُ م َ ] (ع اِ) جرعه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (متن اللغة) (ناظم الاطباء). آشام . (ناظم الاطباء). لغتی است در نغبة. (از متن اللغة). ج ، نُغَم .
نغمةدیکشنری عربی به فارسیصدا , اهنگ , درجه صدا , دانگ , لحن , اهنگ داشتن , باهنگ در اوردن , سفت کردن , نوا
نغمهلغتنامه دهخدانغمه . [ ن َ م َ / م ِ] (از ع ، اِ) نغمة. آواز. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) . نوا. (ناظم الاطباء). آوا. نغمة. رجوع به نغمة شود : شده نغمه ٔ چنگ بر سوک مرگ که خواهد فروریختن تار و برگ .<p class=
نغمة مطلقabsolute pitch 2واژههای مصوب فرهنگستاننغمهای که هم با نام و هم با بسامد دقیق مشخص شده باشد
نغمة واخوانdrone 1, bourdon 1 (fr.)واژههای مصوب فرهنگستاننغمة ممتدی که در بعضی از قطعات موسیقی بهعنوان زمینه نواخته میشود متـ . واخوان2
زاد فی الطنبور نغمةلغتنامه دهخدازاد فی الطنبور نغمة. [ دَ فِطْ طُم ْ رِ ن َ م َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) مثل است . (آنندراج ) (امثال وحکم دهخدا). کنایه از: بر آتش دامن زد. مصیبتی بر مصیبتها افزود. فتنه و حادثه ٔ تازه آورد : بود چشمش فتنه ٔ عالم ولی غمزه ٔ او زاد فی الطنبور شد.
ریزtremolo/ tremulo (it.), tremolando (it.)واژههای مصوب فرهنگستانتکرار سریع و ممتد یک نغمه و گاه دو نغمه
نغمة مطلقabsolute pitch 2واژههای مصوب فرهنگستاننغمهای که هم با نام و هم با بسامد دقیق مشخص شده باشد
نغمة واخوانdrone 1, bourdon 1 (fr.)واژههای مصوب فرهنگستاننغمة ممتدی که در بعضی از قطعات موسیقی بهعنوان زمینه نواخته میشود متـ . واخوان2
زاد فی الطنبور نغمةلغتنامه دهخدازاد فی الطنبور نغمة. [ دَ فِطْ طُم ْ رِ ن َ م َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) مثل است . (آنندراج ) (امثال وحکم دهخدا). کنایه از: بر آتش دامن زد. مصیبتی بر مصیبتها افزود. فتنه و حادثه ٔ تازه آورد : بود چشمش فتنه ٔ عالم ولی غمزه ٔ او زاد فی الطنبور شد.