نفس زنلغتنامه دهخدانفس زن . [ ن َ ف َ زَ ] (نف مرکب ) کنایه از صاحب دم و جاندار. (آنندراج از فرهنگ زلیخای جامی ). که نفس می زند. که تنفس می کند. که حیات دارد. ذوحیات .
نفس کشلغتنامه دهخدانفس کش . [ ن َ ف َ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) متنفس . (یادداشت مؤلف ). جاندار. که نفس می کشد. که تنفس می کند. زنده . ذوحیات . نفس زن . || در تداول ، عربده جو. که عرض اندام کند. که جرأت عرض اندام کردن داشته باشد. که به نزاع و مبارزه قدم پیش نهد.
قرینةلغتنامه دهخداقرینة. [ ق َ ن َ ] (ع اِ) نفس . || زن شوی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || آنچه محاذی یکدیگر باشد در بنا و عمارت . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || فارسیان به معنی مثل و مانند استعمال کنند. (آنندراج ) : ما تیره شبیم و در جهان نیست امروز کسی قری
غصبلغتنامه دهخداغصب . [ غ َ ] (ع مص ) به ستم گرفتن . مغصوب ، نعت از آن است . (منتهی الارب ). به ستم گرفتن چیزی را از کسی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). به ستم بستدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). به ستم ستدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (مجمل اللغة). گرفتن چیزی به ستم ، مال باشد ی
نفسلغتنامه دهخدانفس . [ ن َ ف َ ] (ع اِ) سخن دراز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). یقال : کتب کتاباً نفسا؛طویلاً. (منتهی الارب ). || جرعه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یقال : اکرع فی الاناء نفساً او نفسین ؛ای جرعة او جرعتین . || سیرابی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): شراب ذونفس ؛ شر
درازنفسلغتنامه دهخدادرازنفس . [ دِ ن َ ف َ ] (ص مرکب ) آنکه نفسی دراز دارد. || کنایه از پرگوی و پرحرف . (برهان ). بسیار حرف زن . (لغت محلی شوشتر خطی ). پرگو. بسیارسخن . روده دراز. پرروده . پرچانه . وراج . مکثار.
درنفسلغتنامه دهخدادرنفس . [ دَ ن َ ف َ ] (ق مرکب ) درزمان . فی الحال . (شرفنامه ٔ منیری ). درحال . دردم . درلحظه . (ناظم الاطباء). فوراً. بی درنگ . دردم . آناً : نبردند پیشش مهمات کس که مقصود حاصل نشد در نفس . سعدی .نبینی که آتش زبا
حدیث نفسلغتنامه دهخداحدیث نفس . [ ح َ ث ِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) با خویشتن گفتن . سخن با خویش گفتن . به خود گفتن . تزکین .
تازه نفسلغتنامه دهخداتازه نفس . [ زَ / زِ ن َ ف َ ](ص مرکب ) تازه دم . کسی که تازه وارد کاری شده و هنوزخسته نشده است . (فرهنگ نظام ): لشکری بزرگ و تازه نفس بمیدان فرستادند. اسبانی تازه نفس . قشونی تازه نفس .