نفطدانلغتنامه دهخدانفطدان . [ ن َ ] (اِ مرکب ) جای نفت . مخزن نگهداری نفت . ظرف نفتی . || ظرفی خرد از حلبی یا تنکه ٔ آهن با لوله ای که از آن به پیچ و مهره های چرخ خیاطی و غیره نفط جهانند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به نفت دان شود.
نفتادنلغتنامه دهخدانفتادن . [ ن َ ف ِ دَ / ن َ ف ُ دَ / ن َ دَ ] (مص منفی ) نیفتادن . نیوفتادن . ناافتادن . مقابل افتادن . رجوع به افتادن شود : هین کمالی دست آور تا تو هم از کمال دیگران نفتی به غ
نیفتادنلغتنامه دهخدانیفتادن . [ ن َ ی ُ دَ ] (مص منفی ) مقابل افتادن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به افتادن شود.