نقاشیشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه نقاشیشده، گرافیک، دکوراتیو، دارای نقشونگار، مزیّن هُنری
نقشۀ ناحیهمقدارchoropleth map, shaded mapواژههای مصوب فرهنگستاننقشهای موضوعی که در آن نواحی مختلف براساس مقادیر ردهبندیشدۀ یک متغیر با رنگهای متمایز نمایش داده میشود
frescoesدیکشنری انگلیسی به فارسینقاشی های دیواری، نقاشی ابرنگی روی گچ، نقاشی با آبرنگ روی گچ، نقاشی ابرنگی کردن
frescoدیکشنری انگلیسی به فارسینقاشی دیواری، نقاشی ابرنگی روی گچ، نقاشی با آبرنگ روی گچ، نقاشی ابرنگی کردن