نقطۀ تماسcontact point, point of proximal contact, contact areaواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای از سطح مجاور یک دندان که با دندان کناری خود در تماس است متـ . سطح تماس 2 2 contact surface
نقطه نقطهلغتنامه دهخدانقطه نقطه . [ ن ُ طَ / طِ ن ُ طَ/ طِ ] (ص مرکب ) خال خال . پر خال و نقط : گر ز نصرت نه حامله است چرانقطه نقطه است پیکر تیغش . خاقانی .- <span clas
نقطهبهنقطهpoint-to-pointواژههای مصوب فرهنگستانویژگی ارسال نشانکها از یک نقطۀ مبدأ به یک نقطۀ مقصد
صفحۀ تقویتیdoubler plateواژههای مصوب فرهنگستانصفحهای اضافی برای افزایش استحکام در نقطۀ تماس آند با سازه
دایرۀ خمیدگیcircle of curvatureواژههای مصوب فرهنگستاندایرۀ مماس بر یک خم در یک نقطۀ آن که خمیدگی آن با خمیدگی خم مفروض در نقطۀ تماس برابر است
بروندادگی الکترودelectrode extensionواژههای مصوب فرهنگستاندر برشکاری قوسی کربنی، بخشی از الکترود که نقطة تماس الکتریکی آن بیرون از انبر یا مشعل قرار داده شده است
فرودتماسگاهtouchdown 2واژههای مصوب فرهنگستانلحظه یا نقطۀ تماس چرخها یا پایۀ ارابۀ فرود هواگَرد با سطح فرود در هنگام نشست