نقطۀ معمولی 2ordinary point 2واژههای مصوب فرهنگستانبرای یک خم، نقطهای روی آن، که خم در آنجا خودش را قطع نمیکند و مماس بر خم چرخش هموار دارد متـ . نقطۀ ساده simple point, regular point
نقطه نقطهلغتنامه دهخدانقطه نقطه . [ ن ُ طَ / طِ ن ُ طَ/ طِ ] (ص مرکب ) خال خال . پر خال و نقط : گر ز نصرت نه حامله است چرانقطه نقطه است پیکر تیغش . خاقانی .- <span clas
نقطهبهنقطهpoint-to-pointواژههای مصوب فرهنگستانویژگی ارسال نشانکها از یک نقطۀ مبدأ به یک نقطۀ مقصد