نمایندة پاپlegate2واژههای مصوب فرهنگستانفردی که پاپ برای مأموریتهای دیپلماتی یا کلیسایی اعزام میکند
نمایندهلغتنامه دهخدانماینده . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی َ دَ / دِ ] (نف ) آنکه می نماید و هویدا می کند. (ناظم الاطباء). نشان دهنده . (فرهنگ فارسی معین ). ظاهرکننده . نمایان کننده . عرضه کننده . نمایش
نمایندهفرهنگ فارسی عمید۱. نشاندهنده.۲. (اسم، صفت فاعلی) (سیاسی) کسی که از طرف کس دیگر برای مذاکره در امری یا انجام دادن کاری معین شده باشد؛ وکیل؛ نایب.۳. علامت؛ نشانه.
legateدیکشنری انگلیسی به فارسیLegate، نماینده تامالاختیار، نماینده پاپ، ایلچی، سفیر، فرماندار، باری گذاشتن
بشاملغتنامه دهخدابشام . [ ب ُ ] (اِخ ) نماینده پاپ در کلده بود و در اواخر قرن هجدهم توجه اروپاییها را به بعض تپه های حله و خرابه هایی که در جنوب بغداد واقع است جلب [ کرد ] و مجموعه ای ازآثار بفرانسه فرستاد. (از ایران باستان ج 1 ص 51