نماةلغتنامه دهخدانماة. [ ن َ ] (ع اِ) مورچه ریزه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مورچه ٔ خرد و ریزه . (ناظم الاطباء). ج ، نَمی ̍.
نمایهلغتنامه دهخدانمایه . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی َ / ی ِ ] (اِ) مانند. نمونه .- هم نمایه ؛ همانند. هم نشین . همراه . (انجمن آرا) (آنندراج ) :
نیمچاهلغتنامه دهخدانیمچاه . (اِخ ) دهی است از دهستان قره طغان بخش بهشهر شهرستان ساری . در 2هزارگزی شمال ایستگاه نکا، در دشت معتدل مرطوبی واقع و 130 تن سکنه دارد. آبش از رود نکا، محصولش غلات ، برنج ، پنبه و شغل اهالی زراعت است .
نمایهدیکشنری فارسی به انگلیسیconfiguration, exhibit, exhibition, figure, index, layout, prelude, scheme, sign
نمایهلغتنامه دهخدانمایه . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی َ / ی ِ ] (اِ) مانند. نمونه .- هم نمایه ؛ همانند. هم نشین . همراه . (انجمن آرا) (آنندراج ) :
نمایهدیکشنری فارسی به انگلیسیconfiguration, exhibit, exhibition, figure, index, layout, prelude, scheme, sign
نمایهفرهنگ فارسی معین(نَ یِ) (اِ.) فهرستی (از آگاهی های کتاب شناسی یا مراجع و مآخذ) که معمولاً براساس حروف الفبایی در پایان یا آغاز کتابی مرتب شده باشد.
نمایهindex 3واژههای مصوب فرهنگستان[ریاضی] عدد یا علامتی که در سمت چپ یا راست و در بالا یا پایین عضوی از یک مجموعه یا جملهای از دنباله نوشته میشود تا آن را از بقیۀ اعضا متمایز کند [عمومی] فهرست الفبایی نامها و موضوعها و عنوانها و غیره که معمولاً در آخر کتاب میآید
گرانمایهلغتنامه دهخداگرانمایه . [ گ ِ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) هر چیز بیش بها و قیمتی و به عربی نفیس .(برهان ) (انجمن آرا). هر چیز نفیس . (آنندراج ). نفیس .(مفاتیح ) (مجمل اللغه ). پرارزش . پرارج : سخن گرچه باشد گرانمایه ترفرومایه گرد
نمایهلغتنامه دهخدانمایه . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی َ / ی ِ ] (اِ) مانند. نمونه .- هم نمایه ؛ همانند. هم نشین . همراه . (انجمن آرا) (آنندراج ) :
خواسته ٔ گرانمایهلغتنامه دهخداخواسته ٔ گرانمایه . [ خوا / خا ت َ /ت ِ ی ِ گ ِ ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مالی که مورد رغبت است . مال نفیس . رغیبه . (یادداشت مؤلف ).