لغتنامه دهخدا
یخ شکن . [ ی َ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) آنکه یا آنچه یخ را بشکند. شکننده ٔ یخ . || نوعی چکش یا تیشه ٔ با نوک تیز برای شکستن یخ . آلت یخ شکن چون کلند و چکش نوک تیز. (یادداشت مؤلف ). || کشتی برای شکستن یخهای قطبی . ناو قطبی که یخهای قطبی را شکند و آن برای سفر به نواحی قط