نوددلغتنامه دهخدانودد. [ ن َ / نُو دَ ] (اِ) چین و تا و نورد. (ناظم الاطباء). رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 380 شود. ظاهراً تصحیف نورد است .
طراحی نوپدیدde novo designواژههای مصوب فرهنگستانساخت مرحلهای ترکیبات جدید زیستفعال از ترکیبات ساده
نوادادهلغتنامه دهخدانواداده . [ ن َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) بانصیب . بهره مند. بهره یافته : که این نانوانانوازاده ای است که از نور دولت نواداده ای است .نظامی .
نوادادهلغتنامه دهخدانواداده . [ ن َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) بانصیب . بهره مند. بهره یافته : که این نانوانانوازاده ای است که از نور دولت نواداده ای است .نظامی .