نوددلغتنامه دهخدانودد. [ ن َ / نُو دَ ] (اِ) چین و تا و نورد. (ناظم الاطباء). رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 380 شود. ظاهراً تصحیف نورد است .
طراحی نوپدیدde novo designواژههای مصوب فرهنگستانساخت مرحلهای ترکیبات جدید زیستفعال از ترکیبات ساده
ناپدیدلغتنامه دهخداناپدید. [ پ َ ] (ص مرکب ) ناپیدا. (آنندراج ). پیدا نشده . (ناظم الاطباء). نهفته . پنهان . خفی . غیربارز. ناپدیدار. نامشهود. غایب : پدید تنبل او ناپدید مندل اوی دگر نماید و دیگر بود بسان سراب . رودکی .که اکنون شما ر
ناضدلغتنامه دهخداناضد. [ ض ِ ] (ع ص ) آنکه متاع و کالا را روی هم می چیند. (ناظم الاطباء). (اقرب الموارد): نضد متاعه نضداً؛ بر روی هم نهاد رخت را. (منتهی الارب ).