نودمینلغتنامه دهخدانودمین . [ ن َ وَ دُ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) عدد ترتیبی برای نود. در مرحله نودم . (فرهنگ فارسی معین ).
بلدفرهنگ فارسی عمید۱. راهبر؛ راهنما.۲. کسی که راهی را بشناسد یا کاری را بداند.۳. شهر؛ سرزمین.۴. نودمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۳۰ آیه؛ الفجر.⟨ بلد شدن: (مصدر متعدی) [عامیانه]۱. کاری را یاد گرفتن.۲. راهی را شناختن.
گاهنبارلغتنامه دهخداگاهنبار. [ هَِم ْ ] (اِ) گاهنبار و گاه باره هر دو دارای یک معنی است و آن شش روزی است که خدای تعالی عالم را در آن آفرید و مجوس در کتاب زند از زردشت نقل میکنند که حق سبحانه و تعالی عالم را در ششگاه آفرید و اول هر گاهی نامی دارد و در اول هر گاهی جشنی سازند و گاه گاهنبار اول میدی