نورانیلغتنامه دهخدانورانی . [ نی ی / نی ] (از ع ، ص نسبی ) منسوب به نور. روشن .(از غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). دارای نور. منور. (ناظم الاطباء). بانور. (یادداشت مؤلف ) : نور رایش تیره شب را روز نورانی کنددود خشمش روز روشن را شب
نورانیتلغتنامه دهخدانورانیت . [ نی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) روشنائی . تشعشع. تابانی . (ناظم الاطباء). نورانی بودن . روشنی . تابناکی .
نورانیةلغتنامه دهخدانورانیة. [ نی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) نورانیت . نورانی بودن . || (ص نسبی ) مؤنث نورانی . منسوب به نور. رجوع به نور شود.
نورانیلغتنامه دهخدانورانی . [ نی ی / نی ] (از ع ، ص نسبی ) منسوب به نور. روشن .(از غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). دارای نور. منور. (ناظم الاطباء). بانور. (یادداشت مؤلف ) : نور رایش تیره شب را روز نورانی کنددود خشمش روز روشن را شب