دِگرۀ نوریختneomorphic alleleواژههای مصوب فرهنگستاندِگرهای جهشیافته با فراورده یا فعالیتی نو متـ . نوریخت2 neomorph2
جهش نوریختneomorphic mutation,neomorphicواژههای مصوب فرهنگستانجهشی که به تولید دِگرهای با فعالیت نو منجر میشود متـ . نوریخت1 neomorph1
نوریختیneomorphismواژههای مصوب فرهنگستانتغییرشکل کانی بهنحویکه در آن ترکیب حفظ میشود، ولی اندازة بلورها کاهش یا افزایش مییابد
دِگرۀ نوریختneomorphic alleleواژههای مصوب فرهنگستاندِگرهای جهشیافته با فراورده یا فعالیتی نو متـ . نوریخت2 neomorph2
جهش نوریختneomorphic mutation,neomorphicواژههای مصوب فرهنگستانجهشی که به تولید دِگرهای با فعالیت نو منجر میشود متـ . نوریخت1 neomorph1