نوزکاثلغتنامه دهخدانوزکاث . [ ن َ ] (اِخ ) شهرکی است در نزدیکی جرجانیه ٔ خوارزم . (از معجم البلدان ). رجوع به نوزکات و نیز رجوع به نَوز شود.
نوزکاتلغتنامه دهخدانوزکات .[ ن َ ] (اِخ ) (از نوز به معنی نو به لهجه ٔ خوارزمی و کات به معنی حائط و کده ) نام قریه ای است ظاهراً به بخارا. (یادداشت مؤلف ). نیز رجوع به نوزکاث شود.
نوجکثلغتنامه دهخدانوجکث . [ ج َ ک َ ] (اِخ ) از بلاد ماوراءالنهر است . (از معجم البلدان ). شهرکی است [ به چاچ در ماوراءالنهر ] که کشتی بانان که اندر رود پرک و اندر رود خشرت کار کنند از آنجا باشند. (حدود العالم از یادداشت مؤلف ).
نوزکاتلغتنامه دهخدانوزکات .[ ن َ ] (اِخ ) (از نوز به معنی نو به لهجه ٔ خوارزمی و کات به معنی حائط و کده ) نام قریه ای است ظاهراً به بخارا. (یادداشت مؤلف ). نیز رجوع به نوزکاث شود.