نوشاکواژهنامه آزادنوشیدنی، نوشابه، آشامیدنی ، آب یا هر مایعی که با خوراک بیاشامند (در برابر خوراک و پوشاک)
نوشکلغتنامه دهخدانوشک .(اِ) نشک . ناژ. (فرهنگ فارسی معین ) : یا بگیرد یک کف برگ مورْد خشک و یک کف پوست درخت نوشک کی ناژ گویند. (از هدایة المتعلمین ص 298 نسخه بدل ).
نوشگاهکservice barواژههای مصوب فرهنگستاننوشگاه نسبتاً کوچکی که نوشیارها در آنجا نوشیدنیهای مختلف را برای عرضه به مهمانان آماده میکنند
نیشاکلغتنامه دهخدانیشاک . [ ن َ ] (اِخ )دهی است از بخش مینودشت شهرستان گرگان . در 7هزارگزی شرق مینودشت و در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوایی واقعو دارای 200 تن سکنه است . آبش از چشمه سار، محصولش غلات و ابریشم و حبوبات ، شغل اهالی
مانوشاکفرهنگ نامها(تلفظ: mānušāk) (مانوش + آک/āk/ (پسوند نسبت)) منسوب به مانوش ؛ ]مانوش نام شخصی است از اجداد منوچهر[ به علاوه (مانوشاک = مانوشک) و مانوشک نیز نام خواهر منوچهر شاه است .