نوستهلغتنامه دهخدانوسته . [ ت َ / ت ِ / ن َ وَ ت َ / ت ِ ] (اِ) صدای گریه که در گلو پیچد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). گریه در گلو و فریاد، و ظاهراً تصحیف نیوشه است . (از رشیدی ). نیوشه هم به
نوشتهلغتنامه دهخدانوشته . [ ن َ وَ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) پیچیده . درنوردیده . (برهان قاطع). نوردیده : نوشته به دستار چیزی که بردچنان هم نوشته به بیژن سپرد. فردوسی .|| طی شده . گذشته . ماضی <span class
نوشتهلغتنامه دهخدانوشته . [ ن ِ وِ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) کتابت کرده شده . (غیاث اللغات ) (برهان قاطع). نوشته شده . که بر آن چیزی نگاشته یا نقشی کشیده باشند. مقابل نانوشته به معنی کاغذ سفید که بر آن چیزی ننوشته اند : از برگ چون صحیفه ب
نوشتهفرهنگ فارسی عمید۱. پیچیدهشده: ◻︎ نَوَشته به دستار چیزی که برد / چنان هم که بستد به بیژن سپرد (فردوسی: ۳/۳۷۵).۲. درنوردیدهشده؛ طیشده.