نوشگاهکservice barواژههای مصوب فرهنگستاننوشگاه نسبتاً کوچکی که نوشیارها در آنجا نوشیدنیهای مختلف را برای عرضه به مهمانان آماده میکنند
نوشاکواژهنامه آزادنوشیدنی، نوشابه، آشامیدنی ، آب یا هر مایعی که با خوراک بیاشامند (در برابر خوراک و پوشاک)
نوشکلغتنامه دهخدانوشک .(اِ) نشک . ناژ. (فرهنگ فارسی معین ) : یا بگیرد یک کف برگ مورْد خشک و یک کف پوست درخت نوشک کی ناژ گویند. (از هدایة المتعلمین ص 298 نسخه بدل ).
ناگاساکیلغتنامه دهخداناگاساکی . (اِخ ) ناگازاکی . بندر بزرگی است درجنوب مملکت ژاپن که جای حمل زغال و ایستگاه ناوهاست . (فرهنگ نظام ). جمعیت آن در سال 1945 م . قبل از جنگ جهانی دوم بالغ بر 142748 تن بود و زغال و پنبه و دیگر مال ال
الکساندر نوسکیلغتنامه دهخداالکساندر نوسکی . [ اَ ل ِ ن ِ ] (اِخ ) دوک بزرگ روسیه ، پسر یاروسلاو دوم .1218 م . بدنیا آمد، وی در آغاز والی ایالت نووگورد بود؛ پس از آن بعنوان دوک بزرگ در کیف و ولادیمیر حکمرانی کرد،و به سال 1240 م . بر سوی