نوغانلغتنامه دهخدانوغان . [ ن َ / نُو ] (اِ) بزر. تخم نوغان . (یادداشت مؤلف ). || پیله . (یادداشت مؤلف ). || قسمی پیشتاب . (یادداشت مؤلف ).قسمی اسلحه ٔ کمری . رجوع به پیشتاب و پیستوله شود.
نوغان بالالغتنامه دهخدانوغان بالا. [ ن َ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرچمبو از بخش داران شهرستان فریدن ، در 29 هزارگزی شمال غربی داران بر سر راه ازنا به اصفهان در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 154 تن سکنه دارد. آبش از رودخ
نوغانلغتنامه دهخدانوغان . [ ن َ / نُو ] (اِ) بزر. تخم نوغان . (یادداشت مؤلف ). || پیله . (یادداشت مؤلف ). || قسمی پیشتاب . (یادداشت مؤلف ).قسمی اسلحه ٔ کمری . رجوع به پیشتاب و پیستوله شود.
زنوغانلغتنامه دهخدازنوغان . [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیهوک است که در بخش طبس شهرستان فردوس واقع است و 281 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
نوغانلغتنامه دهخدانوغان . [ ن َ / نُو ] (اِ) بزر. تخم نوغان . (یادداشت مؤلف ). || پیله . (یادداشت مؤلف ). || قسمی پیشتاب . (یادداشت مؤلف ).قسمی اسلحه ٔ کمری . رجوع به پیشتاب و پیستوله شود.
منوغانلغتنامه دهخدامنوغان . [ م َ ] (اِخ ) شهری است به کرمان . (منتهی الارب ). منوقان . نام قریه ای به کرمان . منوجان . (یادداشت مرحوم دهخدا). منوکان . رجوع به منوغان و منوکان شود.