نؤدلغتنامه دهخدانؤد. [ ن َ ئو ] (ع اِ) بلا. سختی . رنج . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به نؤود شود.
نُت 1noteواژههای مصوب فرهنگستانهریک از نشانههای مختلفی که برای ثبت اصوات و سکوتهای موسیقایی و ویژگیهای آنها نزد اقوام گوناگون در دورههای مختلف به کار رفته باشد
سرِ نُتnote headواژههای مصوب فرهنگستانبخش اصلی نماد نُت که محل آن روی حامل نشاندهندۀ زیروبمی نغمه است
نت گرفتهstopped noteواژههای مصوب فرهنگستان1. صدایی که نوازنده در هنگام نواختن هورن یا ترمپت با قرار دادن دست خود در برابر یا درون شیپورۀ ساز، تولید میکند 2. نتی که با گرفت یا پردهگیری تولید میشود متـ . صوت گرفته stopped tone
نُت میدیMIDI noteواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیام مسیر میدیِ دوقسمتی که قسمت اول آن فرمانِ روشن شدن و قسمت دوم آن فرمانِ خاموش شدن است
نُت نقطهدارdotted noteواژههای مصوب فرهنگستاننُتی که در سمت راست آن یک نقطه میگذارند و ارزش زمانی آن یکونیم برابر حالت بدون نقطۀ آن است
کشش نود ـ نود90-90 tractionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کشش در اَرتاپزشکی غالباً برای کودکان شامل کشش استخوانیای که مفصل زانو و لگن را بهصورت معلق در زاویۀ نود درجه نگه میدارد
نودامادلغتنامه دهخدانوداماد. [ ن َ/ نُو ] (ص مرکب ) نوکدخدا. کسی که تازه زن گرفته باشد. که به تازگی جفت گرفته . (از ناظم الاطباء). تازه داماد. (فرهنگ فارسی معین ). نوشاه . (یادداشت مؤلف ).
نودارانهلغتنامه دهخدانودارانه . [ ن َ / نُو ن َ / ن ِ ] (اِ) میلاوه . شاگردانه . (صحاح الفرس ). نوداران . نودارانی . (رشیدی ). رجوع به نوداران شود.
نودارانیلغتنامه دهخدانودارانی . [ ن َ / نُو ] (اِ) شاگردانه . (لغت فرس اسدی از یادداشت مؤلف ) (برهان قاطع). نودارانه . نوداران . (رشیدی ). رجوع به نوداران شود. || زری باشد که به شعرا دهند. (از جهانگیری ) (از برهان قاطع). صله . رجوع به نوداران شود. || زری باشد که
نوداءةلغتنامه دهخدانوداءة. [ ن َ دَ ءَ ] (ع مص ) دویدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عدا. (از اقرب الموارد).