نوابیلغتنامه دهخدانوابی . [ ن ُوْ وا ] (ص نسبی ) منسوب به نواب است . رجوع به نُوّاب شود. || (اِ) نوعی از جامه . (ناظم الاطباء).
نوابعلغتنامه دهخدانوابع. [ ن َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ نابعة. رجوع به نابعة شود. || نوابع البعیر؛موضع خوی برآمدن از شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ).