نورپذیرلغتنامه دهخدانورپذیر. [ پ َ ] (نف مرکب ) آنچه از دیگری نور گیرد. مستنیر. (از فرهنگ فارسی معین ).
نوردارلغتنامه دهخدانوردار. (نف مرکب ) روشن . منور : چو کردی چراغ مرا نوردارز من باد مشعل کشان دور دار.نظامی .