نگهدارندۀ مستقیمdirect retainerواژههای مصوب فرهنگستانکژَک (clasp) یا چفتی که بر روی دندان پایه قرار میگیرد و باعث تثبیت دندانوارۀ متحرک میشود
نگهدارندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی هدارنده، حفظکننده، محافظ، مراقب، نگهبان، مالپرست، مُصِر چسبنده، چسبناک، سفت
شیر نگهدارندهretainer, retaining valveواژههای مصوب فرهنگستانشیر حفظ فشار ترمز در واگنهای باری که بهصورت دستی عمل میکند
نگهدارندۀ غیرمستقیمindirect retainerواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از یک دندانوارۀ تکهای متحرک که همراه با نگهدارندۀ مستقیم مانع از بلند شدن زینۀ (saddle) دندانواره از روی مخاط میشود